ضرورة وجود الحکومة أو الولایة للفقهاء (کتاب)کتاب « ضرورة وجود الحكومة أو ولاية الفقهاء في عصر الغيبة» اثر آيت الله صافى گلپايگانى، كه با استفاده از ادله عقلى و نقلى ضرورت اعمال ولايت توسط فقيه در عصر غيبت براى تعطيل نشدن احكام فقهى و اجتماعى به اثبات رسيده است. آيت الله لطف الله صافی گلپایگانی فقیه ، اسلام شناس و انديشمند بزرگ معاصر می باشد . ۱ - درباره مؤلفايشان در سال ۱۳۳۷ ه. ق، در شهر گلپایگان ، قدم به صحنه هستى نهاد. پدر او عالم عارف، مرحوم آيت اللّه آخوند ملا محمّد جواد صافى،( متولد ۱۲۸۷ ه. ق) بود كه علاوه بر تخصّص، تحقيق، تأليف و تدريس در گرايشهاى مختلف علوم اسلامى مانند فقه، اصول، كلام، اخلاق، حديث و...، و در زمينه هنرهاى ارزشمندى چون شعر و خوشنويسى نيز سرآمد بود. زهد، تقوى، عشق به ولايت و فضيلتهاى علمى اخلاقى آن بزرگ مرد، از يك سو و مواضع قدرتمندانه او در سنگر امر به معروف و نهى از منكر و جبهه گيرىهاى صريحش در برابر افكار انحرافى، غير متديّنان، ظالمان و جابران آن روزگار از سويى ديگر، هر قدر كه مردم گلپايگان را شيفته و مطيع محض او مىنمود، هيأت حاكمه، خائنين و زورگويان را در برابرش شكنندهتر مىكرد; چنان كه آنها هميشه او را سدّ راه اعمال خلاف شرع و بدعتگذارىهاى خود ديده و تا زنده بود از غيرت دينى و خشم الهى او مىترسيدند. آفتاب عمر آن عالم جليل القدر در افق عصر ۲۷ رجب سال ۱۳۷۸ ه. ق، مصادف با شب شهادت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام ، غروب كرد. مادر او بانوى فاضله، شاعره و عاشق اهل بیت علیهم السّلام ، فاطمه خانم، دختر حضرت آيت اللّه آخوند ملا محمّد على بود. از ويژگىهاى بزرگ معنوى، اخلاقى، كه در وجود آن مرحومه متبلور بود، مىتوان به تعبد، اخلاص ، تقوى، معرفت به حضرت حق، شجاعت، صراحت لهجه، شوهردارى كمنظير و اهتمام در تربيت كودكان، راز و نياز خاشعانه و ذكر و دعا و نماز شب اشاره كرد. آيت اللّه العظمى صافى، در نوجوانى قدم به وادى علم و معنويت حوزه نهاد و ميهمان صفاى حلقههاى صميمى درس و بحث و مَحرَم شور وصفناپذير مناجات نيمه شب پاكباختگان حوزه شد. ابتدا در گلپايگان، كتب پايه ادبیات عرب را نزد عالم جليل القدر، مرحوم آخوند ملا ابوالقاسم مشهور به« قطب » آغاز كرد و ادامه مباحث ادبيات، كلام، تفسير، حديث، فقه و اصول را تا پايان سطح در همانجا پى گرفت و در اين مدت حجم وسيع كتب مهم رشتههاى مذكور را نزد پدر بزرگوارش، حضرت آيت اللّه آخوند ملا محمّد جواد صافى آموخت. ۲ - ساختار نگارنده با استفاده از آيات و روايات، نخست ابعاد ولايت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و امام علی علیه السلام و ساير ائمه علیهم السلام را بررسى نموده و آنگاه به وسيله همان ادله بر ضرورت ادامه امر ولایت در عصر غيبت توسط فقهاى جامع الشرايط پرداخته است. [۱]
ضرورة وجود الحكومة أو ولاية الفقهاء، لطف الله صافى گلپايگانى، ج۱، ص۶ .
۳ - گزارش محتوا در ابتدا نگارنده بر اين نكته پافشارى مىكند كه بر طبق آموزههاى تشيع حق حاكميت همه جانبه پس از رحلت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله بر عهده امام معصوم عليه السلام است و او از جانب خداوند متعال مفترض الطاعه است و سرپيچى از دستورات او در حکم سرپيچى از دستورات پيامبر اسلام و در نتيجه سرپيچى از دستورات خداوند متعال است. آنگاه مستندات خود را از قرآن و سنت اقامه كرده و اطاعت از ائمه دوازدهگانه را واجب دانسته است. ۳.۱ - اعمال ولايت در عصر غيبتبه تكليف مسئله حکومت و اعمال ولايت امام معصوم عليه السلام در عصر غیبت پرداخته و مدعى مىشود كه بعد از نيابت نواب اربعه كه نيابت خاصه بوده است فقهاى شیعه كه داراى شرايط اجتهاد و ملكه عدالت باشند، مىتوانند بر مردم حكومت كنند و بر آنها اعمال ولايت نمايند و اين ولايت به طور عام از طرف امام عصر علیه السلام به آنان تفويض شده است. ۳.۲ - ادله عقلى ونقلی حكومت فقهادر ادامه نويسنده به ادله عقلى حكومت فقها اشاره كرده و نياز جامعه بشرى به حكومت كردن افراد عادل را ضامن حفظ كيان اسلامى از فساد و زوال، حفظ مصالح جامعه اسلامى، احقاق حقوق مظلومان و ضعيفان از ظالمان و قدرتمندان، ایجاد امنيت و عدالت اجتماعى و وجود قانونى الهى براى سعادت دنيا و آخرت مردم عنوان كرده و اين امور را از جمله ادله عقلى دانسته است. از نظر نويسنده همه اديان و جوامع بشرى نياز به قانون و حاكميت دارند و جامعه اسلامی از اين حجت مستثنا نيست و قرآن كريم هم بر اين امر صحه گذاشته است. وى به آيه شريفه:" النبي أولى بالمؤمنين من أنفسهم" استناد كرده و از لحاظ قرآنى به اثبات ولایت مطلقه پيامبر صلى الله عليه و آله و ائمه معصوم عليهم السلام پس از ايشان مىپردازد. همچنين به آيات غدیر و نصوص وارده در مورد ولايت امام على( عليه السلام) پرداخته و شرايط وجود امام حّى و حاضر در همه زمانها را از منظرى قرآنى و روايى بررسى نموده است. ۳.۳ - حكومت فقهاى جامع الشرايط در عصر غيبتدر بخش ديگرى از كتاب، نويسنده به دلايل حكومت فقها بر مردم در عصر غيبت اشاره كرده و فقهاى جامع الشرايط را حجت بر مردم از جانب امام زمان عليه السلام خوانده و ولايت آنها را مانند ولايت امام عصر عليه السلام بر مردم دانسته و رد كردن آنان را مانند رد كردن امام معصوم عليه السلام دانسته است. در همين رابطه نگارنده به روايت مشهور مقبوله عمر بن حنظله و برخى ديگر از توقيعات رسيده از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در باره تفويض امر ولايت و حكومت به فقها در عصر غيبت استناد كرده و اجماع علماى شیعه اماميه در اين زمينه را منعكس كرده است. ۳.۴ - انتقال ولايتوى همچنين آياتى از قرآن كريم در مورد انتقال ولايت از جانب پيامبران به برخى از اوصيا در زمان غيبت آنان مانند تفويض ولايت و حكومت از جانب موسی علیه السلام به هارون عليه السلام را مورد تفسير قرار داده و نصب امام در ميان جامعه و لو به مدت كوتاه را نيز جزء سيره پيامبران دانسته است. ۳.۵ - قاعده لطفاز باب قاعده لطف به اين نتيجه مىرسد كه نبايد جامعه اسلامى در هيچ زمانى معطل حضور فيزيكى امام باشد و احكام و زندگى دينى تعطيل گردد. بنا بر اين بايد در عصر غيبت تحت امر افرادى كه شبيهترين شخص به معصوم عليه السلام هستند قرار گرفته و در امور دينى و اجتماعى خود از آنها تبعيت نمايند. از منظر نگارنده، مردم در تبعيت از فقها هنگام غيبت معذورند حتى اگر آنان در مورد حکم واقعى اشتباه كنند و فتاواى درستى در امر حكومت ندهند. [۳]
ضرورة وجود الحكومة أو ولاية الفقهاء، لطف الله صافى گلپايگانى، ج۱، ص۲۳ .
۳.۶ - ميزان ولايت و اختيارات ولى فقيهوى در بخش پايانى كتاب به ميزان ولايت و اختيارات ولی فقیه پرداخته و صلاحيت آنان را در امور دينى بررسى نموده است. در همين راستا بر اساس اجماع فقهاى شيعه، اختياراتى مانند دريافت سهم مبارك امام معصوم( عليه السلام) از مردم و هزينه كردن آن در امورى مانند اداره كردن حوزههاى علميه شيعه و تقويت علوم و معارف اسلامى، احراز كليه مناصب والى حكومتى از نظر عرف و شرع اسلامى، تصدى امر قضاوت و استيفاى حقوق مردم از لحاظ فردى و اجتماعى، رهبرى جامعه اسلامى و حفظ آن از شر دشمنان اسلام و معاندان و متجاوزان به نواميس و اموال مردم، تصدى اموال، ارث بردن از كسانى كه وارثى ندارند، تعليم امور حلال و حرام به مردم، تبليغ اسلام و ترويج معارف اسلامى، تأسيس مساجد و مدارس علميه دينى، چاپ كتابهاى اسلامى، تأسيس امور خيريه، ايجاد مراكز اقتصادى، آموزشى و تربيتى و نيز كليه امورى كه موجب عزت مسلمانان و جامعه اسلامى شود را براى شخص ولى فقیه اثبات كرده است. به برخى از شبهات موجود در مورد اخذ سهم امام توسط ولى فقيه و خرج كردن آنها نيز پاسخ گفته و ادله مربوط به خمس و اختيارات فقها در عصر غيبت را بررسى نموده و ادله مربوط به آن را ارائه كرده است. [۴]
ضرورة وجود الحكومة أو ولاية الفقهاء، لطف الله صافى گلپايگانى، ج۱، ص ۲۶.
۴ - پانویس
۵ - منبعنرم افزار جامع فقه أهل البيت عليهم السلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی |